html> داستانه پیره مرده بی چاره

                                                                                                                                                                   زن و شوهر پیری با هم زندگی می کردند.
پیر مرد همیشه از خروپف همسرش شکایت داشت و پیرزن هرگز زیر بار نمی رفت و گله های شوهرش رو به حساب بهانه گیری های او می گذاشت.
این بگو مگوها همچنان ادامه داشت تا اینکه یک روز پیرمرد برای اینکه ثابت کند زنش در خواب خروپف می کند و آسایش او را مختل می کند ضبط صوتی را آماده کرد و شبی همه سر و صدای خرناس های گوشخراش همسرش را ضبط کرد.
پیر مرد صبح از خواب بیدار شد و شادمان از اینکه سند معتبری برای ثابت کردن خروپف های شبانه او دارد به سراغ همسر پیرش رفت و او را صدا زد، غافل از اینکه زن بیچاره به خواب ابدی فرو رفته بود!
از آن شب به بعد خروپف های ضبط شده پیرزن، لالایی آرام بخش شبهای تنهایی او بود!

..............



نظرات شما عزیزان:

پسرخوشگل14
ساعت23:09---10 خرداد 1393
پسر در پارک عاشق دختر شد...





رفت و کنارش رو نیمکت نشست...



به دختر گفت عاشقتم...







دختر گفت: خونه داری؟؟؟





پسرگفت: نه





دختر گفت:ماشین داری؟؟؟







پسرگفت:نه





دختر گفت:پول داری؟؟؟





پسرگفت:نه





دخترگفت:شغل داری؟؟؟





پسرگفت: نه





دخترگفت:بزن به چاک!





پسر گفت:وقتی یه ویلای بزرک تو ولنجک دارم خونه میخام چیکار؟





وقتی یه کارخونه دارم پول میخام چیکار؟





وقتی صاحب یه شرکت بزرگم شغل میخوام چیکار؟





دختر گفت: عاشقتم





پسرگفت: بزن به چاک!.......



بسیار زیبا بود
پاسخ.ایول عجب داستانی دمت گرم


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







برچسب‌ها:

تاريخ : جمعه 2 خرداد 1393برچسب:, | 15:28 | نويسنده : 0 |